هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و جدایی میگوید و از معشوق میخواهد که با وجود حرف مردم، مدتی را با او بگذراند. او نور چهره معشوق را به شمع تشبیه میکند و از غیر میخواهد که حسرت دیدارشان را بخورد. شاعر وصالی را که به هجران بینجامد نمیخواهد و از درد فراق مینالد. او همچنین به مینوشی و عصیان اشاره میکند و از معشوق میخواهد که لحظهای هم که شده به توبه و استغفار بپردازد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، اشاره به مینوشی و عصیان ممکن است برای مخاطبان جوانتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۳۱۰
مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار باش
چند روزی هم به رغم غیر، با ما یار باش
بزم مارا همچو شمع از نور عارض برفروز
غیر هم گو امشبی حسرتکش دیدار باش
من نمیخواهم وصالی را که هجرش در پی است
دیده گو خونابه ریز و سینه گو افگار باش
از سر کویت به ناکامی ز رشک مدعی
هرچه باداباد خواهم رفت گو دشوار باش
چند قدسی از می عصیان کشی رطل گران؟
لحظهای هم جرعهنوش جام استغفار باش
چند روزی هم به رغم غیر، با ما یار باش
بزم مارا همچو شمع از نور عارض برفروز
غیر هم گو امشبی حسرتکش دیدار باش
من نمیخواهم وصالی را که هجرش در پی است
دیده گو خونابه ریز و سینه گو افگار باش
از سر کویت به ناکامی ز رشک مدعی
هرچه باداباد خواهم رفت گو دشوار باش
چند قدسی از می عصیان کشی رطل گران؟
لحظهای هم جرعهنوش جام استغفار باش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.