هوش مصنوعی: این شعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند شمع، پروانه و آتش، به بیان احساسات شاعرانه‌ای مانند عشق، حسرت، فداکاری و رنج می‌پردازد. شاعر خود را به شمعی تشبیه می‌کند که در راه عشق می‌سوزد و قربانی می‌شود، اما همچنان به شعله‌های عشق و وفا پایبند است. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند خرابات و مسجد دارد که نشان‌دهنده‌ی تقلای روحانی شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی استعاره‌ها مانند سوختن و رنج نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارند.

شمارهٔ ۳۲۰

غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو شمع
تا به مغز استخوان شد گرم، بازارم چو شمع

تا کف پا گر درین محفل بسوزد پیکرم
بر سر بالین نمی‌آید پرستارم چو شمع

مانده‌ام از خامی خود دور، ورنه دوست گفت
هرکجا پروانه‌ای باشد، خریدارم چو شمع

اهل مجلس هرکه را بینی خریدار من است
در وفای شعله تا گرم است بازارم چو شمع

ز آتش سودا، درین محفل پی بیرون‌شدن
دست و پایی می‌زنم، اما گرفتارم چو شمع

محو یک نظاره بودم تا سراپا سوختم
پای در خوابم چه دید از چشم بیدارم چو شمع

از خراباتم به مسجد گر بری، تاب نفس
می‌کند مسواک را روشن، شب تارم چو شمع

چون سمندر، سر ز آتشخانه بیرون کرده‌ام
شعله بر گردن، به جای سر، بود بارم چو شمع

اشک گرمم بس که دارد سعی در تعمیر من
شعله را در خانه تن کرد معمارم چو شمع

محفلی را می‌کند افسرده، یک افسرده‌دل
اشک گرمم هست باقی، تا نفس دارم چو شمع
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.