هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و غمهای خود میگوید و بیان میکند که حتی چیزهایی که معمولاً باعث شادی میشوند، مانند خندههای گلها، برای او دردناک هستند. او از غم دیگران نیز متأثر میشود و در آتش عشق و محبت میسوزد. شاعر بهگونهای با غم و اندوه همذاتپنداری میکند که گویی از آن لذت میبرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و وجود مضامین پیچیدهای مانند همذاتپنداری با غم و تفسیر شاعرانه از رنج، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میکند. این متن برای کسانی مناسب است که توانایی تحلیل احساسات پیچیده و درک ظرافتهای ادبی را دارند.
شمارهٔ ۳۵۲
عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سوختم
هرکسی از داغ سوزد، من ز مرهم سوختم
خندههای شادی گل در چمن داغم نکرد
غنچه را دیدم غمی دارد، ازان غم سوختم
در محبت شعله افزون گردد آتش را ز آب
تا چو شمعم بود در هر قطرهای نم، سوختم
بس که دارم ذوق غم، هرجا که دیدم ماتمیست
من در آن ماتم، فزون از اهل ماتم سوختم
هرکسی از داغ سوزد، من ز مرهم سوختم
خندههای شادی گل در چمن داغم نکرد
غنچه را دیدم غمی دارد، ازان غم سوختم
در محبت شعله افزون گردد آتش را ز آب
تا چو شمعم بود در هر قطرهای نم، سوختم
بس که دارم ذوق غم، هرجا که دیدم ماتمیست
من در آن ماتم، فزون از اهل ماتم سوختم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.