هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج عاشقانهای است که در آن شاعر از فراق و جدایی معشوق مینالد و خود را به شمعی تشبیه میکند که در آتش عشق میسوزد. او از تنهایی و اشکهای بیپایان خود میگوید و اینکه چگونه عشق و محبت باعث سوختن او و دلش شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و احساسی دارد.
شمارهٔ ۳۵۱
شب که بی روی تو از اشک دمادم سوختیم
سوختیم افزون ز هر شمعی، اگر کم سوختیم
ما اسیران محبت، شام غم، چون تار شمع
سر برون کردیم از یک جیب و با هم سوختیم
آب چشم من شب هجران کم از آتش نبود
تا به نقش پا، چو شمع از چشم پر نم سوختیم
ما و دل در عاشقی با هم نگشتیم آشنا
پیش هم بودیم و بر تنهایی هم سوختیم
سوختیم افزون ز هر شمعی، اگر کم سوختیم
ما اسیران محبت، شام غم، چون تار شمع
سر برون کردیم از یک جیب و با هم سوختیم
آب چشم من شب هجران کم از آتش نبود
تا به نقش پا، چو شمع از چشم پر نم سوختیم
ما و دل در عاشقی با هم نگشتیم آشنا
پیش هم بودیم و بر تنهایی هم سوختیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.