هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و زخم‌های روحی خود می‌گوید. او با وجود سادگی و اعتمادش به دیگران، گاهی با خیانت و کدورت مواجه می‌شود. با این حال، عشق برایش مبارک است و مانند آفتاب به همه رو می‌گشاید. او از دلبستگی به عشق و غم‌هایش سخن می‌گوید و در عین حال، خود را در باطن قوی اما در ظاهر ضعیف نشان می‌دهد. شاعر در پایان از خواری ظاهری خود می‌گوید اما تأکید می‌کند که درونش پر از عشق و زیبایی است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و کدورت نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۷۴

من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام
رحمی، که بر سپردن جان، دل نهاده‌ام

اظهار دوستی زبانی کند چو خصم
باور کنم محبتش، از بس که ساده‌ام

از یمن عشق، دیدن رویم مبارک است
چون آفتاب، با همه کس رو گشاده‌ام

ساقی، دلم مقید دام کدورت است
بستان ز چنگ غصه به یک جام باده‌ام

هرگز اراده‌ای نکنم آرزو، مباد
مردم گمان برند که صاحب اراده‌ام

ایمان به عشق دارم و گویم حدیث عقل
در باطنم سوار و به ظاهر پیاده‌ام

قدسی نظر به خواری ظاهر مکن، که من
داغم، ولیک در بغل لاله زاده‌ام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.