هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وابستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید، به‌گونه‌ای که جز او هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. او از غم و اندوه خود می‌گوید و اینکه تنها عبادت‌اش سجده به ابروی معشوق است. همچنین، شاعر از بی‌خوابی و سودای دل خود سخن می‌گوید و اینکه نصیحت دیگران برایش بی‌اثر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۷۶

با یارم و در دفع غم اسباب ندارم
در بحر چو کشتی روم و آب ندارم

جز سجده ابروی توام نیست عبادت
پروای نماز و سر محراب ندارم

دانسته لبم لذت خونابه کشیدن
معذورم اگر ذوق می ناب ندارم

با دولت بیدار، نسازد غم جاوید
آزردگی از بخت گرانخواب ندارم

سودای دلم جوش برآرد ز نصیحت
قدسی سر دلسوزی احباب ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.