هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از فداکاری‌ها و دردهای عشق، ندامت از عمری که در غم گذرانده، و وفاداری بی‌شائبه به معشوق صحبت می‌کند. همچنین، از تأثیرات عمیق عشق بر روح و جسم خود یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ندامت نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۳۹۱

زبان گداختم و راز عشق سر کردم
فتیله را چو فکندم، چراغ برکردم

یکی‌ست چشم و قدم در رهش، وگرنه چرا
شکستم آبله پای و دیده تر کردم؟

غم ندامت مرغ چمن ز من پرسید
که عمر در سر افغان بی‌اثر کردم

به دل جفای تو چندان که بیشتر دیدم
به سینه مهر و وفای تو بیشتر کردم

نظر به روی گل و لاله‌ام دریغ آید
ز دیده‌ای که به روی بتان نظر کردم

کباب سوخته قدسی نمی‌دهد خوناب
علاج خون دل از آتش جگر کردم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.