هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، بیانگر عشق و رنج‌های عاشقانه است. شاعر از وفاداری به عهد قدیم و یار کهن سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که چگونه زمانه می‌تواند شرایط را تغییر دهد. او از دردهای عشق و سختی‌های راه معشوق می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که راز دل را نپوشاند. همچنین، شاعر از ناخن‌های شکسته در راه عشق و ناامیدی‌های زمانه شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۴۱۱

مباش غره به عهد قدیم و یار کهن
که هفته‌ای چو شود، خاربن شود گلبن

به جذب حادثه شد پیکرم چنان مشتاق
که پا نخورده به سنگم، کبود شد ناخن

میان عاشق و معشوق، راز دل گفتن
همین بس است که آزار لب نداد سخن

نهفته حیف نباشد چنان گل رویی؟
خدای را که رخ آلوده نقاب مکن

ز کار خود نگشوده‌ام گره، چرا قدسی
زمانه نی شکند ناخن مرا در بن؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.