۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴

در دلم مهر تو بهر دگری جا گذاشت
در سرم آتش سودای تو سودا نگذاشت

با فسون سخنت دعوی اعجاز مسیح
بود حرفی لبت آن هم به مسیحا نگذاشت

آب یا رب ز که گیرد پس ازین ابر بهار
رشک چشم تر من، آب به دریا نگذاشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.