هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق و سودای معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ کس جای او را در دلش نگرفته است. همچنین از تأثیر سخنان معشوق که مانند معجزه‌ی مسیح است، یاد می‌کند و در نهایت از رشک و اندوه خود می‌گوید که حتی اجازه نمی‌دهد اشک‌هایش به دریا بریزد.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۱۴

در دلم مهر تو بهر دگری جا گذاشت
در سرم آتش سودای تو سودا نگذاشت

با فسون سخنت دعوی اعجاز مسیح
بود حرفی لبت آن هم به مسیحا نگذاشت

آب یا رب ز که گیرد پس ازین ابر بهار
رشک چشم تر من، آب به دریا نگذاشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.