هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که بر اهمیت درد و رنج در رسیدن به لذت و حقیقت تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که بدون گذراندن سختی‌ها، نمی‌توان به وصال معشوق یا حقیقت رسید و عشق واقعی تنها در دل‌های شکسته یافت می‌شود. همچنین، متن به مفاهیمی مانند صبر، عشق الهی، و ارزش قربانی کردن برای رسیدن به مقصود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از اشارات عاشقانه و عرفانی ممکن است برای نوجوانان جوان‌تر نامفهوم یا غیرجذاب باشد.

شمارهٔ ۱۱۱

بی درد دلی لذت درمان نتوان یافت
تاجان ندهی صحبت جانان نتوان یافت

هر دل نبود جای غم عشق تو کان غم
گنجیست که جز در دل ویران نتوان یافت

در دامن خاری بنشینیم چو گل نیست
با درد بسازیم چو درمان نتوان یافت

تا چشم تو جادو بود و خشم نو کافر
در روی زمین هیچ مسلمان نتوان یافت

جان پروریی کز لب دلجوی تو دیدم
انصاف که در چشمه حیوان نتوان بافت

با گرم روی واقف این راه چه خوش گفت
آهسته که این راه پر آسان نتوان یافت

در بند میان از دل و جان بندگی اش
بی قرب شرف تربت سلطان نتوان یافت

را برخیز کمالا تو که آن کعبه مقصود
بی آنکه کنی قطع بیابان نتوان یافت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.