هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی از عشق و دیوانگی در کوی جانان سخن می‌گوید. شاعر با اشاره به زلف یار و آتش عشق، از سوختن و اشتیاق خود می‌گوید. همچنین، با طنز و رندی، به زاهد و صوفیان اشاره می‌کند و از پیمانه‌های پنهان زیر خرقه آنان سخن می‌راند. در نهایت، شعر با تأکید بر غزل‌های رندانه و بی‌قیدی به پایان می‌رسد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات طنزآمیز و رندانه ممکن است نیاز به درک بیشتری از ادبیات کلاسیک فارسی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۱۷

ترا در کوی جانان خانه ای هست
به هر کوئی چو من دیوانه ای هست

بزن چوبش که دزدست آن سر زلف
بدست ار نیست چوبت شانه ای هست

منور شد ز رویت دیده دل نیز
کز آن به نور در هر خانه ای هست

نشان آنکه رویت خرمنم سوخت
بر آن آتش ز خالت دانه ای هست

سماع ما به زاهد در نگیرد
درین صحبت مگر بیگانه ای هست ت

مزن ای خم شکن بر صوفیان سنگ
که زیر خرقه شان پیمانه ای هست

کمال ار نیست هیچت لایق دوست
غزل های تر رندانه ای هست
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.