هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق به معشوق و جدایی از او سخن می‌گوید. او نور معشوق را در دیده‌اش می‌بیند اما دلش از صبر و دوری شکایت دارد. شاعر میان نیستی و هستی در حالتی از تعلیق است و عشق را بالاترین خیر می‌داند. حتی اگر این عشق او را به آتش بکشاند، زنجیرهای آن را از موی حوریه‌های بهشتی هم شیرین‌تر می‌داند. در پایان، شاعر از کوتاهی غزلش دفاع می‌کند و آن را نقصان نمی‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۳۰

خیال روی او در دیده نور است
مخوانش دل که از دلبر صبور است

به آن رخ میکند دعوی خویشی
به تابان و لیکن خویش دور است

میان نیستی دیدیم و هستی
میان بار ما خیر الأمور است

مرا با آن بهشتی رو به آتش
سلاسل خوشتر از گیسوی حور است

کمال این یک غزل گوباش کوتاه
ز کوتاهی چه نقصان زېور است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.