هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساس تنهایی و عشق عمیق شاعر به معشوق است. شاعر از نبودن کسی جز معشوق در دل و زندگی خود سخن می‌گوید و از درد فراق و بی‌کسی می‌نالد. تصاویر شعری مانند شمع و پروانه، خانه ویران و مستی، بر عمق احساسات شاعر تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و تنهایی نیاز به بلوغ ذهنی برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۴۰

در سینه مرا غیر تو همخانه کسی نیست
ور هست برون از دل دیوانه کسی نیست

دل از چه به تنگست زاغیار که امروز
جز بار درین منزل ویرانه کسی نیست

در دیده تونی مردمک آن رخ ز که پوشی
در خانه چو از مردم بیگانه کسی نیست

این جرم که عاشق ز نو خرسند به سوزی است
شمع چه گریم چو پروانه کسی نیست

زلفت به در دل چه نشسته ست چو دل رفت
این حلقه زدن چیست چو در خانه کسی نیست

تا چشم تو بر گوشه نشینان نظری کرد
در صومعه بی نعرۂ مستانه کسی نیست

می نوش کمال از لب ساقی که درین دور
مستی چو نو بی ساغر و پیمانه کسی نیست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.