هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر عشق عمیق و پرستش معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، احساسات خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند و از زیبایی‌های او مانند ابرو، زلف، و چشمانش تمجید می‌کند. همچنین، شعر به مفاهیم عرفانی مانند شب قدر و وصل اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۴۳

در کوی تو خون مژه خیلی است که سیلی است
هر قطره از و قابل سیلی است که خیلی است

سهل است به چشم من اگر درج ثریاست
پیش در گوش تو که تابان چو سهیلی است

بر طاق فلک مه قد خود کرد خم و گفت
ما را بنوی با خم ابروی تو میلی است

مقصود دو عالم چه کنی بر دل ما عرض
مقصود تونی هرچه ورای تو طفیلی است

جز زلف و رخت دل نکشد لیل و نهارم
فرخ تر ازینم نه نهاری و نه لیلی است

من دائم و دل قدر شب وصل که مجنون
دانست شب قدر شبی را که به لیلی است

در دید؛ گریان کمال ابرو و زلفت
بر بسته به زنجیر پلی بر سر سیلی است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.