هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و ستایش معشوق سخن می‌گوید، جایی که شاعر دل را قبله‌گاه خود می‌داند و عقل در برابر عشق سر فرود می‌آورد. او معشوق را به حدی بالا می‌برد که خود را کمتر از سگ کوی او می‌داند و عشق را فراتر از عقل و دین توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۵۵

دل قبله خود خاک سر کوی تو دانست
جان طاعت احسن هوس روی تو دانست

محراب دو شد زاهد سجادہ نشین را
ز آن روز که محراب دو ابروی تو دانست

عاشق ز دل و دین نظر عقل بپوشید
تا کافری غمزه جادوی نور دانست

عقل از په عشق عنان باز به پیچید
تا سلسله جنبانی گیوی نو دانست

وجه نظر و دور و نلل به بدیهی
عقل از نظر روی تو و موی تو دانست

این نکته که کسی را ز تو نه رنگ و نه بویست
از رنگ تو دریافت دل از بوی نو دانست

بیش است کمال از همه زان روز که خود را
در مرتبه کمتر ز سگ کوی تو دانست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.