هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر به توصیف معشوق و احساسات خود می‌پردازد. او از عشق به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ دوستی جز او ندارد. همچنین، از زیبایی‌های معشوق مانند زلف و قامت او یاد می‌کند و احساسات خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۶۲

دوستان بار من و دلبر و دلدار من اوست
من دگر دوست ندارم بجز این مونس دوست

فکر بسیار چه حاجت در رخش چون دیدم
گر بازم سر و گر نیز نظر هر دو نکوست

خوانده قصه طوبی که برآمده ز بهشت
طوبی آن قامت دلجوی و بهشت آن سر کوست

همچو زلفش به سلاسل نتوان داشت نگاه
هرکه را سلسله جنبان دل آن سلسله موست

بار جاده کشیدی همه وقتی دوشم
در سر اکنون می و بر دوش من این بار سبوست

بسکه در بای کشان کرد سر مسکینان
زلف مشکینش ازین شرم سر افکنده فروست

زاهدم گفت نشد عاقل و هشیار کمال
هرکه هشیارتر است از همه دیوانه تر اوست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.