هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از زیبایی معشوق و تأثیرات عشق بر دل خود سخن می‌گوید. او از موهای معشوق، نگاه جادویی‌اش، و تأثیرات عشق بر روح و جان خود یاد می‌کند. همچنین، شاعر به رقابت و حسادت در عشق اشاره می‌کند و در نهایت، عشق را به عنوان یک تجربه عمیق و ارزشمند توصیف می‌نماید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته در شعر ممکن است نیاز به درک ادبی بالاتری داشته باشد، بنابراین مناسب برای نوجوانان و بزرگسالان است.

شمارهٔ ۱۷۳

زلف کمند افکنت اقلیم جان گرفت
با این کمند روی زمین می توان گرفت

ترکان چه سان به نیغ بگیرنده ملک را
چشمت به غمزه ملک دل ما چنان گرفت

خوبان همه ز شرم گرفتند روی خویش
پیش نو از نخست به آسمان گرفت

ای دل مترس از آنکه نگردی شکار یار
اینک ز غمزه نپر وز ابرو گمان گرفت

سر پیش او نهادم و نگرفت آن به هیچ
جان عزیز چون بنهادم روان گرفت

از لاغری گرفت به یک تک شبم رقیب
خندید بار و گفت که سگ استخوان گرفت

در باب عاشقی است حدیثی به زر کمال
هر نقش کز رخ نو بر آن آستان گرفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.