هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دیوانگی، جدایی و ربودن عقل و دل توسط معشوق سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به مفاهیم معنوی مانند عروج جان و کمال دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۸۵

شوخ چشمی خان و مان ما به یغما برد و رفت
دید عقل و دل بر ما هر دو یکجا برد و رفت

بر سر ما خاکیان از غیب آمد ناگهی
همچو جان تنها و هوش از جمله تنها برد و رفت

خواستم زلفش گرفتن از سر دیوانگی
او زما دیوانه تر زنجیر در پا برد و رفت

در درون آمد خیال روی او شد عقل و هوش
بود دزدی با چراغ انواع کالا برد و رفت

مردم نظارگی را اشکم از هر مو ربود
هرچه میدیدم به ساحل موج دریا برد و رفت

عاشقی روزی به صف واعظ ما پا نهاد
یک به یک انگشت های پاش سرما برد و رفت

تا نشاند بر قد و بالاش نقد خود کمال
جان علوی را ز پستی سوی بالا برد و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.