۲۷۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۹

عشق تو و نوبه آبگینه و سنگ است
نام نکو در ره نو موجب ننگ است

تا به من الفت است از همه دورم
تا بتوام آشتی است با همه جنگ است

بانگ سگش میرسد ز گوشه آن بام
مطرب مجلس چه جای نغمه چنگ است

سرخی اشکم چو دید و زردی رخسار
گفت که در عشق ما هنوز دو رنگ است

تیره چه باشم چو زلف او دهدم دست
ک ای نفس واپسین چه جای درنگ است

از خط رخسار بار چهره مقصود مقصد
دیر توان دید چون بر آئینه رنگ است

ارباب جهد بی خطری نیست
کام دل طالبان به کام نهنگ است

بخت و سعادت زند به دامن او چنگ
ناری از آن زلف هر که را که به جنگ است

در صفت زلف او کمال چه پیچی
وصف دهانش بکن که قافیه ننگ است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.