هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق سخن می‌گوید. شاعر از بیداد و ستم معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که دلش در این ویرانه عشق، تنها به شادی‌های کوچک بسنده کرده است. همچنین، اشاره‌ای به مهارت و استادی معشوق در جذب دل‌ها دارد و در نهایت، از راه دشوار عشق و نیاز به کمال برای پیمودن آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً نوجوانان و بزرگسالان از آن برخوردارند. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۰۷

غمت دارم مرا شادی همین است
از بختم جای آزادی همین است

ز بیدادت خراب آباد شد دل
درین ویرانه آبادی همین است

دگر بیداد نکنم بر تو گفتی
مرا داد از نو بیدادی همین است

ترا در دل ز ما گفتی چه شادی است
غلام تست دل شادی همین است

نکر آموخت چشمت از نو شیوه
درین شاگردی استادی همین است

از من پرسی دلی چون صید کردم
چه گویم حد صیادی همین است

کمال از خود ببر آنگه رو این راه
که قطع اینچنین وادی همین است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.