هوش مصنوعی:
این متن عاشقانه بیانگر درد و رنج عشق یکسویه و بیپاسخ است. شاعر از عشق بینظیر خود میگوید که بدون معشوق، زندگی برایش بیمعناست و هیچ کس را یارای مقاومت در برابر جمال معشوق نیست. همچنین، او از بیفایده بودن نصیحت به فرد عاشق و بیقرار سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک ادبی بالاتر است.
شمارهٔ ۲۱۱
کدام دل که ز عشق تو پای در گل نیست
چه جور کز تو بر آشفتگان بیدل نیست
بفرقت توام از زندگی ملال گرفت
که بی وصال تو از عمر هیچ حاصل نیست
حقیقت است که دارد طبیعت حیوان
کسی که روی تو دید و بطبع مایل نیست
نرفت سیل سرشکم ز آستان تو دور
که رفتن از در دولت طریق سایل نیست
ترا که عقل تمام است ناصحا باری
چرا نصیحت شخصی کنی که عاقل نیست
کمال حسن نرا بر تو چون کنده روشن
که هیچ آینه با آن جبین مقابل نیست
بغایتی برسید اتصال من با دوست
که جز کمال کسی در میانه حایل نیست
چه جور کز تو بر آشفتگان بیدل نیست
بفرقت توام از زندگی ملال گرفت
که بی وصال تو از عمر هیچ حاصل نیست
حقیقت است که دارد طبیعت حیوان
کسی که روی تو دید و بطبع مایل نیست
نرفت سیل سرشکم ز آستان تو دور
که رفتن از در دولت طریق سایل نیست
ترا که عقل تمام است ناصحا باری
چرا نصیحت شخصی کنی که عاقل نیست
کمال حسن نرا بر تو چون کنده روشن
که هیچ آینه با آن جبین مقابل نیست
بغایتی برسید اتصال من با دوست
که جز کمال کسی در میانه حایل نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.