هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر از ناتوانی در درمان درد عشق، سنگدلی معشوق و رنج‌های ناشی از عشق نافرجام می‌گوید. او از غم و اندوهی می‌نالد که تنها با دیدن معشوق تسکین می‌یابد، اما معشوق ستمکار حتی این تسکین کوچک را نیز از او دریغ می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'دل خون' و 'غمزه خونخواره' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۱۲

کی چاره درد من بیچاره ندانست
دل خون شد ازین درد و جز این چاره ندانست

دردم به طبیب ار چه بدینگونه نگفتند
چون بود که از گونه رخساره ندانست

در تجربه سنگدلان سخت خطا کرد
آنکس که دلت سخت تر از خاره ندانست

در مطبخ عشق تو کباب دل ما را
لذت به از آن غمزه خونخواره ندانست

دانست دل غمزده دفع همه اندوه
دفع غم معشوق ستمکاره ندانست

شد عمر طلبکار برای طلب آخر
آخر خبری از دل آواره ندانست

مژگان کمال این همه سوزن چه دهد آب
چون دوختن خرقه صد پاره ندانست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.