هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید. شاعر از غمزه‌های چشمان معشوق و تیرهای عشق او می‌نالد، اما در عین حال، زیبایی و جذابیت معشوق را ستایش می‌کند. همچنین، به مقایسه‌هایی مانند سرو در چمن و گل‌های باغ اشاره می‌کند و در پایان، از شیرینی لب و دندان معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است نیاز به درک ادبی بیشتری داشته باشند.

شمارهٔ ۲۲۱

گر کشندم به غمزه چشمانت
نیست ک دین عشق تاوانت

بر دلم آمدست تیر تو حیف
که جراحت کشید پیکانت

به آب حیات تر نکنند
تشنگان چه زنخدانت

سرو اگر در چمن کشد میدان
نیست در حسن مرد میدانت

طعنه بر گل زدی به صد گلبانگ
گر بدیدن هزار دستانت

آب تو آفریده اند از جان
آفرین خدای بر جانت

زاهد انگشت میگزد چو کمال
گر چه شیرین لبست و دندانت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.