هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عاشق از جفاهای معشوق و امید به وصال اوست. شاعر از زخم‌های دلش می‌گوید، اما در عین حال به ظهور روزی نو و زیبا امیدوار است. همچنین، خطاب به حسودان و رقیبان، از عیب‌جویی آن‌ها انتقاد می‌کند و در نهایت، وصال معشوق را بالاترین کمال می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۲۲۳

گر مرا از نظر انداختی این هم نظری است
هر جفائی که رسد از تو وفای دگری است

دل مجروح مرا هست برآن تیر گرفت
که چرا از حرم خاص تو او را گذری است

باش تا حسن نو روزی به ظهور انجامد
که از آن روز هنوز این رخ زیبا سحری است

ای حسود از سر کین عیب محبان تا چند
عیب خود بین تو که پنداشتهای آن هنری است

برسانید ز من با سگ کویش امشب
عفو فرما گرت از ناله ما دردسری است

دی رقیب از لب او داد به من مژده قتل
دهنش پر ز شکر باد که این خوش خبری است

وصل او می طلبی مختصر این است کمال
کین تما نه به اندازه هر مختصری است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.