هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و دل‌سوختگی شاعر است. شاعر از عشق به معشوق، درد فراق، بی‌وفایی، و تنهایی می‌گوید و از طبیعت و نمادهایی مانند بلبل و گلستان برای توصیف حال خود استفاده می‌کند. در عین حال، اشاره‌ای به ناپایداری دنیا و اهمیت لحظه‌های حال دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و برخی اشارات به دردهای روحی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های ادبی و زبان کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

شمارهٔ ۲۲۴

گر مرا سر رود اندر غم جانان غم نیست
عاشق شیفته دل را خبر از عالم نیست

عهد بستی که دگر از تو نه بردارم دل
ترسم آنست که پیمان بنان محکم نیست

دارم از دست تو بسیار شکابت لیکن
با که گویم که درین حال کسم محرم نیست

جز به میل تو ندارد دل مسکین ذوقی
بلبل سوخته را باغ و گلستان کم نیست

به گدایان نظری دارند شاهانه جهان
لله الحمد نرا قاعد آن هم نیست

لب لعل تو چو جام است پر از آب حیات
چه توان کرد که با ما نفسی همدم نیست

رو غنیمت شمر امروز کمال این دم را
زانکه اندر دو جهان خوشتر ازین یکدم نیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.