۲۵۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۰

ما به کفر زلف او داریم ایمانی درست
بابت پیمان شکن عهدی و پیمانی درست

گر چه چشم می گویدم جویم دلت لیکن که یافت
قول مستی راست عهد نامسلمانی درست

عهدها بندد که سازم عاقبت دل با تو راست
راست گویم این سخن هم نیست چندانی درست

بر زبانها نا گذشت آن لب رقیب جنگجوی
در دهان عاشقان نگذشت دندانی درست

بار ما گر آستین افشان در آید در سماع
کس نه بیند خرقه پوشی با گریبانی درست

گوی دلها بسکه از هر سو ربودند و شکست
نیست بر دوشبتان از زلف چرگانی درست

پاره سازند اهل معنی جامه ها بر تن کمال
گر بخواند هفت بیت تو غزالخوانی درست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.