هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق عمیق و بیپایان خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که دل و دیدهاش جز به جمال معشوق نمینگرد و هیچ چیز دیگری نمیتواند جای او را بگیرد. شاعر از درد فراق و اشتیاق دیدار مینالد و تأکید میکند که نقش معشوق از دل و ذهنش پاک نمیشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعر کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳۱۰
از سر هوای وصل تو بیرون نمی رود
سودای لیلی از دل مجنون نمی رود
چشمم نظر به غیر جمالت نمی کند
باد نو از طبیعت موزون نمی رود
تا دورم از کنار تو یک لحظه نگذرد
کاندر میان دیده و دل خون نمی رود
آن صورتی که با تو مرا دست داده بود
تا بسته است نقش در دل و بیرون نمی رود
آری مگر علاج به قانون نمی رود
تا بسته است نقش در دل و بیرون نمی رود
گفتی نمی رود به دلت آرزوی من
ای آرزوی دیده و دل چون نمی رود
دل خوش کن ای کمال و شکایت مکن ز دوست
گر بر مراد رأی نو گردون نمی رود
سودای لیلی از دل مجنون نمی رود
چشمم نظر به غیر جمالت نمی کند
باد نو از طبیعت موزون نمی رود
تا دورم از کنار تو یک لحظه نگذرد
کاندر میان دیده و دل خون نمی رود
آن صورتی که با تو مرا دست داده بود
تا بسته است نقش در دل و بیرون نمی رود
آری مگر علاج به قانون نمی رود
تا بسته است نقش در دل و بیرون نمی رود
گفتی نمی رود به دلت آرزوی من
ای آرزوی دیده و دل چون نمی رود
دل خوش کن ای کمال و شکایت مکن ز دوست
گر بر مراد رأی نو گردون نمی رود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.