هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن میگوید. او از دردها و شادیهای عشق، زیبایی معشوق و ارزش لحظات با او بودن مینویسد. همچنین، شاعر اشاره میکند که عشق به معشوق میتواند همه غمها را از بین ببرد و آرامش را به ارمغان آورد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عمیق عرفانی و عشقی در شعر وجود دارد که درک آنها به بلوغ فکری نیاز دارد.
شمارهٔ ۳۳۳
با غم عشق تو دل کیست که محرم باشد
با لب لعل تو جان چیست که همدم باشد
هر کرا دولت سودای تو شد دامن گیر
فارغ از محنت و آسوده دل از غم باشد
نسبت روی تو چنان نتوان کرد به ماه
که به حسن از رخ زیبای تو پر کم باشد
خنک آن جان که شد از آتش سودای نور گرم
خرم آن دل که به غمهای تو خرم باشد
گر دمی دست دهد روی تو دیدن مارا
حاصل از عمر گرانمایه همان دم باشد
مفلس کوی مغانرا به خرابات غمش
دولت جام به از مملکت جم باشد
گر ببوسیدن پایت برسد دست کمال
او بدین پایه به عشاق مقدم باشد
با لب لعل تو جان چیست که همدم باشد
هر کرا دولت سودای تو شد دامن گیر
فارغ از محنت و آسوده دل از غم باشد
نسبت روی تو چنان نتوان کرد به ماه
که به حسن از رخ زیبای تو پر کم باشد
خنک آن جان که شد از آتش سودای نور گرم
خرم آن دل که به غمهای تو خرم باشد
گر دمی دست دهد روی تو دیدن مارا
حاصل از عمر گرانمایه همان دم باشد
مفلس کوی مغانرا به خرابات غمش
دولت جام به از مملکت جم باشد
گر ببوسیدن پایت برسد دست کمال
او بدین پایه به عشاق مقدم باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.