هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق نافرجام، رنجهای عاشقانه و بیوفایی معشوق سخن میگوید. شاعر از ستم معشوق، بیرحمی او و نبود لطف و مرحمت در رفتارش شکایت دارد و بیان میکند که حتی شیرینی لبهای معشوق نیز نمیتواند درد و رنج او را تسکین دهد. همچنین، شاعر به بیوفایی و ناجوانمردی رقیب اشاره میکند و از این که فرشتهای نیست تا گناهان معشوق را بنویسد، اظهار تاسف میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که با درد و رنج همراه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۳۴
با منت لطف جز ستم نبود
ننگ چشمی ترا کرم نبود
چشمت از خون ما پشیمان نیست
مرحمت موجب ندم نبود
چه فرستم بر نو جان خراب
پیش تو این متاع کم نبود
با لبت شهد اگر چه شیرین است
آنچنان حلقه سوز هم نبود
گفته سوزمت بر آتش غم
گر غم روی تست غم نبود
در وقا پای ما نداشت رقیب
ناجوانمرد را قدم نبود
ننویسد فرشته جرم کمال
بر سر بیدلان قلم نبود
ننگ چشمی ترا کرم نبود
چشمت از خون ما پشیمان نیست
مرحمت موجب ندم نبود
چه فرستم بر نو جان خراب
پیش تو این متاع کم نبود
با لبت شهد اگر چه شیرین است
آنچنان حلقه سوز هم نبود
گفته سوزمت بر آتش غم
گر غم روی تست غم نبود
در وقا پای ما نداشت رقیب
ناجوانمرد را قدم نبود
ننویسد فرشته جرم کمال
بر سر بیدلان قلم نبود
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.