هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی است که از درد فراق و بیتوجهی معشوق می‌نالد. او با تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی مانند خدنگ غمزه، سینه ساخته از پولاد و سیل بلا، عمق رنج خود را بیان می‌کند. با این حال، عاشق با وجود همه دردها، عشق خود را پایدار می‌داند و حتی حاضر است از جان و جهان بگذرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'خونابه چکان' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۴۱

بر دل از غمزه خدنگی زدی آن هم گذرد
چون گذشت از سپر سینه ز جان هم گذرد

من اگر سینه ز پولاد بسازم چو دلت
گر خدنگ نظر این است از آن هم گذرد

تو اگر بگذری از سرو بخوش رفتاری
اشک گلگون من از آب روان هم گذرد

گر دهنده اهل نظر پیش تو دشنام رقیب
ما نخواهیم که نامش به زبان هم گذرد

نگذرد گریهام از ابر بهاران تنها
کز فلک بینو مرا آه و فغان هم گذرد

بر سر عاشق اگر سیل بلا آبد باز
از دل و دیده خونابه چکان هم گذرد

گفتی از سر گذرد در طلب دوست کمال
سر چه باشد ز سر و جان و جهان هم گذرد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.