هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، دلبستگی، و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. او از باد، زلف یار، و مفاهیمی مانند دلشدگی و بیقراری یاد میکند و به مضامینی مانند عشق نافرجام، جستوجوی معشوق، و ناپایداری دنیا اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم به رنج و دلشکستگی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۳۵۵
بی باد تو عشاق دل شاد نیابند
بی بندگی از بند غم آزاد نیابند
دیوانه دلانرا که کشد پای به زنجیر
گر بوی سر زلف تو از باد نیابند
هر تیر که گم گشت به مخجیر ز شیرین
جز در جگر خسته فرهاد نیابند
اهل نظر از حس به شوخان ستمکار
یابند همه چیز ولی داد نیابند
زلف تو بقرنی نشود یافت که آن شست
گر عمر رسد نیز به هفتاد نیابند
انگشتری دل که زهر دست شدی یافت
اکنون بدست تو بیفتاد نیابند
سحرست کمال این سخنان باد حلالت
صنعت طلبان به ز تو استاد نیابند
بی بندگی از بند غم آزاد نیابند
دیوانه دلانرا که کشد پای به زنجیر
گر بوی سر زلف تو از باد نیابند
هر تیر که گم گشت به مخجیر ز شیرین
جز در جگر خسته فرهاد نیابند
اهل نظر از حس به شوخان ستمکار
یابند همه چیز ولی داد نیابند
زلف تو بقرنی نشود یافت که آن شست
گر عمر رسد نیز به هفتاد نیابند
انگشتری دل که زهر دست شدی یافت
اکنون بدست تو بیفتاد نیابند
سحرست کمال این سخنان باد حلالت
صنعت طلبان به ز تو استاد نیابند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.