هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به زیباییهای معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. در آن از تشبیهات و استعارههای زیبا مانند همنفسی جان و لب، شکری که مگسان را جذب میکند، و مقایسه زاهد خشک با عاشقان آتشین استفاده شده است. شاعر از عشق و بندگی معشوق سخن میگوید و از ترس از دست دادن او ابراز نگرانی میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۳۶۹
جان و لبش از صبح ازل همنفسانند
غافل ز نفسهای چنین هیچ کسانند
گره لب از بی سببی نیست بسی خال
آنجا شکری هست که چندین مگسانند
پروازگه کوی تو دارند تمنا
ز آن روز که مرغ دل و جان هم قفسانند
هر زاهد خشکی چه سزاوار بهشت است
شایسته آتش شمر آنها که خسانند
مگذار که رویند رهت خلق به مژگان
ترسم که کف پای ترا چشم رسانند
از بندگی سرو قدت غنچه دهانان
چون سوسن آزاده همه رطب لسانند
بگذشت بصد بیم کمال از سر آن کوی
کز زلف و دوچشم تو شب است و عسسانند
غافل ز نفسهای چنین هیچ کسانند
گره لب از بی سببی نیست بسی خال
آنجا شکری هست که چندین مگسانند
پروازگه کوی تو دارند تمنا
ز آن روز که مرغ دل و جان هم قفسانند
هر زاهد خشکی چه سزاوار بهشت است
شایسته آتش شمر آنها که خسانند
مگذار که رویند رهت خلق به مژگان
ترسم که کف پای ترا چشم رسانند
از بندگی سرو قدت غنچه دهانان
چون سوسن آزاده همه رطب لسانند
بگذشت بصد بیم کمال از سر آن کوی
کز زلف و دوچشم تو شب است و عسسانند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.