هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و جذابیت معشوق سخن می‌گوید. او از نگاه فتنه‌انگیز، زلف دراز و نازهای معشوق یاد می‌کند و تأثیر این عشق را بر زندگی خود توصیف می‌نماید. همچنین، شاعر به ضعف و درماندگی خود در برابر این عشق اشاره کرده و از تأثیرات روحی و عاطفی آن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۷۴

چشمت به سعی غمزه در فتنه باز کرد
زلفت به ظلم دست تطاول دراز کرد

محمود را چه جرم که شد پای بند عشق
آن فتنه ها همه سر زلف ایاز کرد

گویند ناز پر بېرة مهر و عشق من
شد بیشتر بروی تو چندان که ناز کرد

من در زمانه پایه و قدری نداشتم
سودای قامت تو مرا سرفراز کرد

روی تو برد از دلم اندیشه بهشت
ناز تو از نعیم مرا بی نیاز کرد

رفتم بر طبیب که پرسم علاج درد
چون ناله ام شنید روان در فراز کرد

ننشست بر وجود ضعیفت مگس کمال
از تار عنکبوت مگر احتراز کرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.