هوش مصنوعی:
این متن شعری است که درد و رنج عاشقانه را بیان میکند. شاعر از عشق پر از جفا و ستم سخن میگوید و از دردهایی که تحمل میکند، مانند تیرهای عشق و داغهای ناشی از آن. او عشق را با وجود تمام رنجها میپذیرد و حتی خود را فدای معشوق میکند. همچنین، اشارههایی به زیبایی معشوق و قدرت عشق دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و رنجهای ناشی از عشق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۰۹
دل من بار جنایه تو نه تنها بکشد
داغ جور و ستمت هر دو به یک جا بکشد
جان به یک سر نکند با سر شمشیر تو قطع
که چو زلفت بقدمهای تو سرها بکشد
خوش بود تیر تو بر سینه ولی آن خوش نیست
که کماندار تو باز آبدش از ما بکشد
نرسد بر نو به چارده بر گوشه بام
گر ز خورشید رخی سر به ثریا بکشد
این همه بار جفا عاشق از آن کرد قبول
که درین واقعه خود را بکشد با بکشد
قلم صنع کند رقص و سراندازیها
دست قدرت گر از آن صورت زیبا بکشد
می کنند ناله و آه از دل غمدیده کمال
هر که شد عاشق روی تو ازینها بکشد
داغ جور و ستمت هر دو به یک جا بکشد
جان به یک سر نکند با سر شمشیر تو قطع
که چو زلفت بقدمهای تو سرها بکشد
خوش بود تیر تو بر سینه ولی آن خوش نیست
که کماندار تو باز آبدش از ما بکشد
نرسد بر نو به چارده بر گوشه بام
گر ز خورشید رخی سر به ثریا بکشد
این همه بار جفا عاشق از آن کرد قبول
که درین واقعه خود را بکشد با بکشد
قلم صنع کند رقص و سراندازیها
دست قدرت گر از آن صورت زیبا بکشد
می کنند ناله و آه از دل غمدیده کمال
هر که شد عاشق روی تو ازینها بکشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.