هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و رهایی از تظاهر و ریاکاری سخن میگوید. او زاهد شهر را به دلیل دوری از عشق واقعی مورد انتقاد قرار میدهد و از می و مستی به عنوان نمادی از حقیقت و صفا یاد میکند. شاعر همچنین به رابطهی پیچیدهی بین عشق، گناه، و توبه اشاره میکند و معتقد است که عشق واقعی فراتر از قید و بندهای ظاهری است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای غیرمستقیم به می و مستی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۸۴
گر ترا از ستم و جور خدا توبه دهد
زاهد شهر زعشق تو مرا توبه دهد
پارسا کز به شاهه به دهان آره آب
دیگری را زمی و نقل چرا توبه دهد
زاهد آن نیست که از دست گذارد نسبیع
مگرش همت رندی ز ریا توبه دهد
بخشش پیر مغان بنگر و شرب صوفی
که صراحی می و سنج به ما توبه دهد
کردم از بیم رقیبان به زبان نوبه ز عشق
همه کس راز گنه بیم بلا توبه دهد
گر تو از فتنه گری تویه دهی ابرو را
غمزه را چشم تو زین شیوه کجا توبه دهد
بس نکرد از لب و چشم خوش معشوق کمال
گر چه او از می و مستی همه را توبه دهد
زاهد شهر زعشق تو مرا توبه دهد
پارسا کز به شاهه به دهان آره آب
دیگری را زمی و نقل چرا توبه دهد
زاهد آن نیست که از دست گذارد نسبیع
مگرش همت رندی ز ریا توبه دهد
بخشش پیر مغان بنگر و شرب صوفی
که صراحی می و سنج به ما توبه دهد
کردم از بیم رقیبان به زبان نوبه ز عشق
همه کس راز گنه بیم بلا توبه دهد
گر تو از فتنه گری تویه دهی ابرو را
غمزه را چشم تو زین شیوه کجا توبه دهد
بس نکرد از لب و چشم خوش معشوق کمال
گر چه او از می و مستی همه را توبه دهد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.