هوش مصنوعی:
این متن شعرگونه بیانگر احساسات عاشقانه و غربت است. شاعر از درد عشق و جدایی میگوید، از غریب بودن در شهر سخن میراند و آرزو میکند که نزد معشوق باشد. همچنین، اشارهای به تأثیر سخنان واعظ و خطیب دارد و امید به رسیدن به آرزوها را بیان میکند.
رده سنی:
15+
محتوا دارای مفاهیم عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۴۸۷
اگر درد تو از حبیب باشد
درد سرت از طبیب باشد
ما را چه غریب شهر خوانی
عاشق همه جا غریب باشد
أهم مشنو که گل پریشان
از ناله عندلیب باشد
یارب که بر آن در از گدایان
من باشم و با رقیب باشد
شایسته گوش واعظ ما
آواز خوش خطیب باشد
گوید به تو بار باشم از دور
خواهیم که عنقریب باشد
با بار رسی کمال روزی
از عمرت اگر نصیب باشد
درد سرت از طبیب باشد
ما را چه غریب شهر خوانی
عاشق همه جا غریب باشد
أهم مشنو که گل پریشان
از ناله عندلیب باشد
یارب که بر آن در از گدایان
من باشم و با رقیب باشد
شایسته گوش واعظ ما
آواز خوش خطیب باشد
گوید به تو بار باشم از دور
خواهیم که عنقریب باشد
با بار رسی کمال روزی
از عمرت اگر نصیب باشد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.