۳۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱

یکی شعر سلمان زمن بنده خواست
که در دفترم زآن سخن هیچ نیست

بدو گفتم آن گفته های چو آب
کز آن سان دری در عدن هیچ نیست

من از بهر تو مینوشتم و لیک
سخنهای او پیش من هیچ نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.