۲۷۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۵

خواستم از صاحب مطبخ حساب
بره کان کشت و سه پایه را برد

گفت بر رسم فداکان سود تست
حشو آن همسایه بی مایه برد

پیه و کرده حاجی سقا گرفت
شیردانرا گنده پیر دایه برد

گفتمش دلرا کجا بردی که نیست
گفت دلرا دختر همسایه برد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.