هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به ستایش و مرثیهسرایی برای امام علی (ع) و خانوادهاش، به ویژه واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) میپردازد. در آن از فضائل امام علی، ظلمهای وارد شده به اهل بیت، و مصائب کربلا سخن گفته شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات عمیق مذهبی، توصیف خشونت و مصائب کربلا است که برای درک کامل نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۶ - در مدح یعسوب الدین حضرت امیرالمومنین(ع)
هر که را خواهند در حشمت سلیمانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند
آن خدایی را کز او از بس خدایی دیدهاند
فرقه تهمت بر او بندند و یزدانش کنند
آنکه هنگام سواری در فلک فوج ملک
ماه را نعل سمند برق جولانش کنند
لاف یکرنگی چو زد با قنبرش خورشید را
تا ابد هر شب بدین عصیان به زندانش کنند
آنکه در مرحب کشی گیرد چو تیغ سرفشان
بال جبریل امین را فرش ایوانش کنند
صالح و شیث و شعیب و هودوداود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هفت ایوانش کلاه مهر و مه از سرفتد
سر به بالا چون برای سیر ایوانش کنند
نیست واجب نیست ممکن بلکه اندر عقل و نقل
نی همین و نه همان هم این و هم آتش کنند
یک جو از مهر علی آید فزون اندر عیار
با عبادتهای کونین ار که میزانش کنند
دردمندان را سر کویش نه گردارالشفاست
حیرتم آن درد را پس با چه درمانش کنند
پیکری باریک گردد در عبادت گرچه مو
بیولایش هیزم نیران سوزانش کنند
حبه از حب وی گردر دل کافر بود
در قیامت قاسم فردوس و نیرانش کنند
چرخ اگر باشد نباشد خم چه در تعظیم او
طوق لعنت در گلو مانند شیطانش کنند
تا چه خواهد کرد با آنان که اندر کربلا
در عزای نور عین خویش گریانش کنند
از جفا یعنی حسینش را به دشت کربلا
میهمان سازند و پس لب تشنه قربانش کنند
آنکه شد اسلام از شمشیر بابش کامیاب
کشته شمشیر قوم نامسلمانش کنند
آنکه خورده شیره جان نبی را جای شیر
سیر از جان در عزای نوجوانانش کنند
آن سری کاندر سر دوش نبی میکرد جا
جای حرمت در تنور خاک پنهانش کنند
هیچ کس نشنیده شاهی را لب عطشان کشند
پس به نوک سیر چون ماه تابانش کنند
هیچ کس نشنیده جسم بیسری را بعد قتل
از سم اسب ستم با خاک یکسانش کنند
کشته بسیار است اما کشته را کس ندید
بعش کشتن روی خار و خاره عریانش کنند
با همه احسان که در حق یتیمان کرده بود
نیلی از سیلی رخ اطفال ویلانش کمنند
کس ندیده راس شاهی را میان طشت زر
خیزران را آشنا با درد دندانش کنند
در جهان نشنیدهام (صامت) که چون زن شد اسیر
همچو زینب فرق عریان سنگبارانش کنند
باید اول خاک پای شاه مردانش کنند
آنکه شاهان جهان با تخت و تاج سروری
آرزوی آستان بوسی ز دربانش کنند
آن خدایی را کز او از بس خدایی دیدهاند
فرقه تهمت بر او بندند و یزدانش کنند
آنکه هنگام سواری در فلک فوج ملک
ماه را نعل سمند برق جولانش کنند
لاف یکرنگی چو زد با قنبرش خورشید را
تا ابد هر شب بدین عصیان به زندانش کنند
آنکه در مرحب کشی گیرد چو تیغ سرفشان
بال جبریل امین را فرش ایوانش کنند
صالح و شیث و شعیب و هودوداود نبی
جمله کسب معرفت اندر دبستانش کنند
هفت ایوانش کلاه مهر و مه از سرفتد
سر به بالا چون برای سیر ایوانش کنند
نیست واجب نیست ممکن بلکه اندر عقل و نقل
نی همین و نه همان هم این و هم آتش کنند
یک جو از مهر علی آید فزون اندر عیار
با عبادتهای کونین ار که میزانش کنند
دردمندان را سر کویش نه گردارالشفاست
حیرتم آن درد را پس با چه درمانش کنند
پیکری باریک گردد در عبادت گرچه مو
بیولایش هیزم نیران سوزانش کنند
حبه از حب وی گردر دل کافر بود
در قیامت قاسم فردوس و نیرانش کنند
چرخ اگر باشد نباشد خم چه در تعظیم او
طوق لعنت در گلو مانند شیطانش کنند
تا چه خواهد کرد با آنان که اندر کربلا
در عزای نور عین خویش گریانش کنند
از جفا یعنی حسینش را به دشت کربلا
میهمان سازند و پس لب تشنه قربانش کنند
آنکه شد اسلام از شمشیر بابش کامیاب
کشته شمشیر قوم نامسلمانش کنند
آنکه خورده شیره جان نبی را جای شیر
سیر از جان در عزای نوجوانانش کنند
آن سری کاندر سر دوش نبی میکرد جا
جای حرمت در تنور خاک پنهانش کنند
هیچ کس نشنیده شاهی را لب عطشان کشند
پس به نوک سیر چون ماه تابانش کنند
هیچ کس نشنیده جسم بیسری را بعد قتل
از سم اسب ستم با خاک یکسانش کنند
کشته بسیار است اما کشته را کس ندید
بعش کشتن روی خار و خاره عریانش کنند
با همه احسان که در حق یتیمان کرده بود
نیلی از سیلی رخ اطفال ویلانش کمنند
کس ندیده راس شاهی را میان طشت زر
خیزران را آشنا با درد دندانش کنند
در جهان نشنیدهام (صامت) که چون زن شد اسیر
همچو زینب فرق عریان سنگبارانش کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۲۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵ - در مدح حضرت امام موسی کاظم(ع)
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷ - در مدح شاه اولیاء(ع)
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.