هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و دل‌بستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او از گیسوی پریشان، خال ابرو، و زلف معشوق یاد می‌کند و بیان می‌کند که دلش به این زیبایی‌ها قانع شده و دیگر به چیز دیگری میل ندارد. اشک‌هایش باعث ویرانی وجودش شده و عشق او را دیوانه کرده است. شاعر همچنین از رنج و غم خود می‌گوید و اینکه دیگر به مکان‌های مقدس مانند کعبه و بتخانه علاقه‌ای ندارد.
رده سنی: 16 سال به بالا متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین برخی از مفاهیم مانند دیوانگی عشق و جدایی از مکان‌های مقدس ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۷

آشنا منما به گیسوی پریشانه شانه را
آگه از سر دل خلقی مکن بیگانه را

دل به خال کنج ابرویت قانعت کرده است
مرغ من دیگر ندارد میل آب و دانه را

اشک چشمم باعث آبادی تن گشته است
ای که گفتی سیل ویران می‌نماید خانه را

آن که رسم شعله افروزی نشان شمع داد
شیوه پرسوختن آموختن او پروانه را

من دل از کف داده محراب ابروی توام
بعد از این کاریندارم کعبه و بتخانه را

دل به زلف آخر از شور جنون پیوسته شد
آگهی لازم بود دیوانگری دیوانه را

یک دم از راحت ندارم بهره گویا ریخته است
طرح ریز (صامت) از غم طرح این کاشانه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.