۲۹۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹

ز خوب و زشت جهان یار ما به ما کافی است
اگر وفا نکن با کسی جفا کافی است

به بی‌نشانیم ای روزگار خنده مکن
که بهر سرزنشت نامی از هما کافی است

مرا به دام تعلق فزون زبون منمای
که خشت زیر سر و خاک زیر پا کافی است

گذشتم از سر و سامان کدخدایی دهر
که کد به کار نیاید همان خدا کافی است

به صم یک الهی افسر تو افساری است
حمار نفس مرا بند از هوا کافی است

اگر ز ناز لئیمان مرا کشی چه غم است
که بی‌نیازیم از بهر خونبها کافی است

سودی دیار فنا رهسپار شد (صامت)
برادران نظر همت شما کافی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.