۳۳۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۱

سر دار محبت سر فرازی برنمی‌دارد
اناالحق گفتن منصور بازی برنمی‌دارد

زمین از خاکساری‌ها ز سر تا پا تواضع شد
سر میدان الفت ترک‌تازی برنمی‌دارد

کمال عرض حاجت خواهد و چشم امید این در
زمین عشق تخم بی‌نیازی برنمی‌دارد

غرور و غمزه و ناز و تغافل گشت چون غالب
رعیت پروری عاشق نوازی برنمی‌دارد

به صبح و شام از زلف نگار تند خو (صامت)
مزن دم کاین دم شیر است بازی برنمی‌دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.