هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و جنون خود سخن میگوید، از دلباختگی به معشوقهای که او را به سرزمین جنون کشانده است. او از رنجهای عشق و وفاداری خود میگوید و اینکه چگونه عشق، او را به بندگی کشیده است. در پایان، از زهد خشک و دوری از معشوق اظهار پشیمانی میکند و آرزو میکند که در میان رندان جای میداشت.
رده سنی:
18 سال به بالا
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شهوت و جنون ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۶۵
شد از آن روزی که صحرای جنون ماوای من
کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من
آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من
محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من
بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت
از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من
از نظر افکندنم سهلست منت میکشم
گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من
قامت طوبی شود خم بهر تعظیم قدش
در خرام آید اگر سرو و سهی بالای من
سالها دنبال یار بیوفا میگشتهام
تا ترا بگزید آخر دیده بینای من
(صامتا) این زهد خشک آخر مرا رسوا نمود
کاش بودی در میان خیل رندان جای من
کرد شهوت همچو قیس عامری سودای من
آنکه در ملک جنون سر داد مجنون را چو من
محو و حیرانست پیش طلعت لیلای من
بارها راند از در خویشم ولیکن عاقبت
از وفا بنهاد بند بندگی بر پای من
از نظر افکندنم سهلست منت میکشم
گر شود گاهی ز لطف از دیگران جویای من
قامت طوبی شود خم بهر تعظیم قدش
در خرام آید اگر سرو و سهی بالای من
سالها دنبال یار بیوفا میگشتهام
تا ترا بگزید آخر دیده بینای من
(صامتا) این زهد خشک آخر مرا رسوا نمود
کاش بودی در میان خیل رندان جای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.