هوش مصنوعی: این متن روایتی از ورود عترت رسول‌الله به مدینه است که در آن زینب با غم و اندوه فراوان به مادرش سلام می‌کند و از مصائب و سختی‌های کشیده شده در کربلا، کوفه و شام می‌گوید. او از از دست دادن برادرش حسین، ظلم‌های یزید و اذیت‌های اهل بیت سخن می‌گوید و درد و رنج خود و خانواده‌اش را بیان می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین غم‌انگیز و توصیف‌های شدید از ظلم و ستم است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال سنگین و ناراحت‌کننده باشد. همچنین درک کامل مفاهیم تاریخی و مذهبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۸ - شکوه و زینب (ع) سر قبر مادر

روایت است که چون عترت رسول‌الله
سوی مدینه رسیدند با خروش ز راه

خمیده زینب بی‌غمگسار گشت روان
میان روضه مادر به ناله و افغان

سلام کرد به حسرت فکند سر در پیش
زبان حال به مادر بگفت با دل ریش

که ای ستمکش ایام چشم تو روشن
که زینبت ز سفر آمده است سوی وطن

سری بر آر ز خاک و به پرس احوالم
نظاره کن که چسان گشته است اقبالم

ز من بپرس که زینب چه شد برادر تو
ز داغ کیست که گشته سیاه معجر تو

ز کربلا تو چرا بی‌برادر آمده‌ای
چنین شکسته دل و خاک بر سر آمده‌ای

برم ز کوفه و یا کربلا به نزد تو نام
و یا ز شام و یزید لعین بدفرجام

به کربلا ز ستم سوختند خانه ما
بباد داد فلک خاک آشیانه ما

مرا به گوشه زندان همین نه ماوا داد
به کوفه حکم به قتلم نمود ابن زیاد

میان کوفه ندیدی چسان ز آتش دل
زدم ز غصه سر خد به چوبه محمل

که شد ز خون سرم روی و موی من رنگین
روانه شد ز سرم همچو سیل خون به زمین

ز کوفه تا به سوی شام در برابر من
به پیش محمل من بد سر برادر من

شدم چو وارد اشم خراب ای مادر
خرابه منزل ما بود و خاک ره بستر

کسی که مونس و غمخوار و همدم ما بود
مدام سنگ و نی و چوب سخت اعدا بود

تمام کوچه و بازرا شام آئین بست
یزید دون به سر تخت زرنگار نشست

به بزم عام طلب کرد آن لعین غیور
سر برهنه من و اهل بیت را به حضور

چنان نمود جفای یزید مدهوشم
که شد ز شمر و صفت کربلا فراموششم

به پیش دیده من آن ستمگر کونین
بزد به چوب ستم بر لب و دهان حسین

گذشته زین همه یک سرخ مو به بزم یزید
ز خاندان نبوت کنیز می‌طلبید

بس است (صامت) افسرده زین عزا بگذر
که از سرکش دو چشمت سیاه شد دفتر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹ - فروختن برادران، حضرت یوسف را به غلامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.