۳۲۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه

‌ای دل وفا و عهد به دور زمان کجاست
آن را که داده مرگ برات امان کجاست

یاران و دوستان نو پیر و جوان کجاست
جمشید کو سکندر گیتی سنان کجاست
آن حشمت و جلال ملوک کیان کجاست

هر جا گذر کنی قدم اندر سر قدم
از ترک و روم و تازی و از دیلم و عجم

شاهان و خسروان همه خوابیده روی هم
تاج قباد و افسر دارا و تخت جم
طبل سکندر و علم کاویان کجاست

دیدم به بی‌ستون که کشیده ز دل خروش
مرغی چنین ترانه که ای صاحبان هوش

کو کوکب شهنهشی و دور داریوش
این بانک از منار سکندر رسد به گوش
دارا چه شد سکندر گیتی ستان کجاست

ای بس شهات که با همه سعی و اهتمام
می‌خواستند کار جهانشان شود به کام

رفتند و نیست از همه اصلانشان و نام
واکره پیش طاق مدائن دهان مدام
فریاد می‌کند که انوشیران کجاست

تا کی کنی عمارت و صحن و سرابلند
دیوار باغ و باغچه دل‌گشا بلند

خواهی شدن به دار فنا تا کجا بلند
گردد ز گنبد هرمان این صدا بلند
آن گو بنا نهاد مرا در جهان کجاست

آن کس که خاک آدمی خاکی سرشت است
تخم نهال و هستی ذرات کشته است

بنیاد جمله را به فنا بار هشته است
بر کنج خشت قصر خورنق نوشته است
لقمان و آن دور و به صف چاکرن کجاست

گر سوی ساکنان قبور گذر فند
سودای ملک و مال جهانت ز سرفتد

اوضاع دهر عاریه‌ات از نظر فتد
ای دل رهت به ملک نشابور اگر فتد
آنجا سئوال کن که الب ارسلان کجاست

شیرین مکن ز شیره حرص و هوس گلو
بردار از امانی و آمال و آرزو

وز رفتگان نهایت رفتار خود بجو
گر بگذری به دخمه سلجوقیان بگو
سنجر چگونه گشت و ملکشاهیان کجاست

مهلت اگر دهند تو را نا به نفخ صور
آخر بود مقام تو در تخت گاه گورر

(صامت) به فکر توشه کم باش و راه دور
فرداست بلبلان همه با صد فغان و شور
خواهند گفت واعظ شیرین زبان کجاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳ - همچنین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵ - همچنین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.