هوش مصنوعی: این شعر یک مرثیه مذهبی است که به واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش می‌پردازد. در این شعر، امام حسین (ع) به عنوان فرزند پیامبر (ص)، نور چشم امام علی (ع) و زاده حضرت فاطمه (س) معرفی می‌شود. همچنین به نقش رهبری ایشان برای بشریت، مظلومیت ایشان و یارانش در کربلا و تشنگی و بی‌کسی آن‌ها اشاره شده است. شعر با بیان عظمت امام حسین (ع) و تأثیر واقعه کربلا بر عالم هستی پایان می‌یابد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق مذهبی و تاریخی است که درک آن‌ها نیاز به آشنایی با واقعه کربلا و شخصیت امام حسین (ع) دارد. همچنین، برخی از تصاویر و توصیفات موجود در شعر ممکن است برای کودکان سنگین باشد.

شمارهٔ ۹ - و برای او همچنین

کوفیان آخر من لب تشنه مهمان شمایم
شهریار ملک یثرب تشنه کام کربلایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

زینت آغوش حیدر زیب دامان بتولم
جانشین مجتبی و خامس آل عبایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

آن حسینم کز شرف جبریل شد گهواره جنبیان
بر دروی بال خود قنداقه‌ام تا عرش یزدان
از ثریا تاثری ای کوفیان در ملک امکان
آدم و جن و بشر را رهنمایم مقتدایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
سایه لطف الهی مظهر ذات غفورم
رحمت یزدان، شه امکان قیسم نار و نورم

حاکم روز قیامت شافع یوم النشورم
ماه مکه زیب زمزم زینت خیف و منایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

نیست در روی زمین فرزند پیغمبر به جز من
مساوارا نیست شاهد و سید و سرور به جز من
خلق عالم را نباشد هادی و رهبر به جز من
شحنه دین شهریار جمله ارض و سمایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
نیست در روی زمین فرزند پیغمبر به جز من
ماسوار نیست شاه و سید و سرور و به جز من

خلق عالم را نباشد هادی و رهبر به جز من
شحنه دین شهریار جمله ارض و سمایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

نیست در روی زمین فرزند پیغمبر به جز من
شحنه دین شهریار جمله ارض و سمایم
خلق عالم را نباشد هادی و رهبر به جز من
شحنه دین شهریار جمله ارض و سمایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
بهر مهمانی طلب کردند در این سر زمینم
پس کمر بستند از نامهربانی بهر کنیم

با چه تقصیر ای سپه اندر لب ماء معینم
بی‌معین و تشنه لب خواهید کردنسر جدایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

قامتم را چون کمان کردید از داغ برادر
قاسم داماد من در لجه خون شد شناور
آتش افکندید بر جان و تنم از مرگ اکبر
بس بود داغ علی اصغر نیکو لقایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
یا دهیدم راه تا سوی فرنگستان کنم رو
یا کف آب به اطفالم دهید ای قوم بدخو

یا بجنگم یک به یک آئیدای قوم جفاجو
یک تن تنها غریب و بی‌کس و بی‌آشنایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

روز و شب (صامت) به عالم بلبل مرغ عزا شد
بلبل دستان سرای کشتگان کربلا شد
این عزا عین سرور و این فناعین بقا شد
من در این گلشن نوید از جانب باد صبایم

من عزیز مصطفایم چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
زینت آغوش حیدر زیب دامان بتولم
جانشین مجتبی و خامس آل عبایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
آن حسینم کز شرف جبریل شد گهواره جنبان
برد روی بال خود قنداقه‌ام تا عرش یزدان

از ثریا تاثری ای کوفیان در ملک امکان
آدم و جن و بشر را رهنمایم مقتدایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

سایه لطف الهی مظهر ذات غفورم
رحمت یزدان، شه امکان قسیم نار و تورم
حاکم روز قیامت شافع یوم النشورم
ماه مکه زیب زمزم زینت خیف و منایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
بهر مهمانی طلب کردند در این سرزمینم
پسر کمر بستند از نامهربانی بهر کنیم

با چه تقصیر ای سپه اندر لب ماء معینم
بی‌معین و تشنه‌لب خواهید کردن سر جدایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

قامتم را چون کمان کردید از داغ برادر
قاسم داماد من در لج خون شد شناور
آتش افکندید بر جان و تنم از مرگ اکبر
بس بود داغ علی اصغر نیکو لقایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
یا دهیدم راه تا سوی فرنگستان کنم رو
یا کف آبی به اطفالم دهید ای قوم بدخو

یا بجنگم یک به یک آئیدای قوم جفا جو
یک تن تنها غریب و بی‌کس و بی‌آشنایم
من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم

روز و شب (صامت) به عالم بلبلباغ عزا شد
بلبل دستان سرای کشتگان کربلا شد
این عزا عین سرور و این فنا عین بقا شد
من در این گلشن نوید از جانب باد صبایم

من عزیز مصطفایم نور چشم مرتضایم
زاده خیرالنسایم کشته راه خدایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۴۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸ - و برای او همچنین
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰ - زبان حال صغرا خاتون
نظرها و حاشیه ها
ناشناس
۱۴۰۲/۵/۱۲ ۲۰:۵۱

خداوند روح مرحوم صامت بروجردی را قرین رحمت واسعه خویش قرار دهد و او را با انبیا و اولیای خدا محشور گرداند

ناشناس
۱۴۰۲/۲/۲۴ ۱۸:۰۱

یا حسین ! ما را هم شفاعت کن .