هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌های عاشقانه و بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که تمام ستم‌ها و جفاها را تحمل کرده است. او عشق و علوّ همت خود را ستوده و مرگ در راه معشوق را سعادتی بزرگ می‌داند. همچنین، شاعر به مقام والای معشوق اشاره کرده و آن را با مقام پادشاهی مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۱۰

مرا ز پیش براندی جفا همین باشد
نهایت ستم ای بیوفا همین باشد

بدانچه شکر نکردم وصال روی ترا
گر انتقام نمانی جزا همین باشد

نمی کند دل ما جز بور قد نو میل
علو همت مشتی گدا همین باشد

نمی زنیم نفس جز به باد آن لب لعل
نشان ناز کی طبع ما همین باشد

بر آستان تو مردن سعادتیست عظیم
از بخت خویش توقع مرا همین باشد

کمال اگر ز گدایان حضرت اونی
مقام سلطنت پادشاه همین باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.