هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق، جفا و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از تیرهای عشق، پریشانی دل و نادانی معشوق شکایت می‌کند و از رنج‌های بی‌پایان عشق می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه دردناک است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۲۴

می برند از تو جفا بی سرو سامانی چند
چند ریزی به خطا خون مسلمانی چند

کشور حس بتان کرد پریشان سر زلف
که نخوردند غم حال پریشانی چند

رفته پیکان تو در سینه و خون آمده گیر
خود چه آید ز دل و دیده گریانی چند

از رخ آویختهای هر طرفی زلف بخم
تا بری گوی دلی چنه به چوگانی چند

بی منت رفتنه گلزار چه دامن گیرست
پاره گیر ای گل نورست گریبانی چند

زاهدان فایده عشق ندانند که چیست
نکند فایده این نکته نادانی چند

می کشیدی ز جگر تیر تو یک روزی کمال
بافت در آتش دل تافته پیکانی چند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.