هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی معشوق و تأثیرات عمیق عشق و جمال او بر پیرامونش سخن می‌گوید. از باده‌نوشی و مستی گرفته تا اشارات به طبیعت و بت‌خانه‌ها، همه نشان‌دهنده‌ی تأثیر شگفت‌انگیز معشوق بر جهان اطراف است. همچنین، شاعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی اشارات به باده‌نوشی و مستی وجود دارد که مناسب سنین پایین‌تر نیست.

شمارهٔ ۵۴۱

هر کجا با باد آن لب مجلسی انگیختند
می پرستان می بکف از هر طرف در ریختند

تلخکامی برد جام از ما به دوران لبت
ساقیان در بادهها گونی شکر آمیختند

آهوان بر گوشه گلزار دیدند آن دو چشم
هر بکی زآن تیر غمزه جانبی بگریختند

تازگی و لطف دزدید از بناگوش تو در
غوط ها دادند در آب آنگهش آویختند

در سجود آمد در و دیوار پیش آن جمال
از نو در بتخانه ها هر سورتی کانگیختند

قصه دردم فرو می ریخت گردم پیش دوست
گر پس از من دوستان خاک مرا می پیختند

مدعی گوید کمال از عشق رویت شد چو زر
چند گوید چون مرا از بوته زینسان ریختند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.