هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق و جدایی از او می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، درد فراق و تأثیر حضور و غیاب او بر زندگی خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۴۲

هر کجا ذکری از آن ابروی پرخم می رود
گر رود آنجا حدیث ماه نو کم می رود

گوئیا مور سلیمان است خط گرد لبش
کانچنان گستاخ بر بالای خانم می رود

دی جدا از همدمان میشد براهی گفتمش
حیف ازین عمری که بی باران همدم میرود

دولت دردت چه خوش بودی بغم یکجا مقیم
لیک چون درد تو می آید ز دل غم می رود

تا تو رفتی میرود از چشم ما پیوسته آب
هر کجا جان می رود از پی روان هم می رود

خاک آن در درنظر وین طرف گریانم هنوز
کعبه پیش چشم و آب از چشم زمزم می رود

گرچه بکجائی چو مجمر پای در دامن کمال
طیب انفاس تو در اطراف عالم می رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.